330
ساز ناسازگاره
اما بازم
سکوتم بجز تو صدایی نداره!
ساز ناسازگاره
اما بازم
سکوتم بجز تو صدایی نداره!
می کشم که میتونه زندگیمو
عوض کنه!
هیچکس خبر نداره ازین قضیه
هیچکس خبر نداره چقدر انتظار میکشم!
حتی چکاوک!
همه چی خوبه
دارم به اون لحظه نزدیک میشم
لحظه ای که پنج ساله منتظرشم!
فکر نمی کردم به این زودی به خواستم نزدیک بشم!
همه چی داره خوب پیش میره
یعنی میشه بشه؟
خدایا کمک کن طاقت بیارم!
خدایا کمک کن اون چیزی که می خوام
از آب در بیاد....
این موضوع به چکاوک اصلا مربوط نمیشه!
فقط و فقط به خودم مربوط
قراره تا چند ماه دیگه عذاب پنج سالم تموم بشه
بچه ها دعام کنین!
اگه نشه میمیرم
جدی میگم!
میشه
یه روزی
یه نفر دیگه جای تورو واسم بگیره؟
میگی آخرش جداییه ولی به من میگی
نباید با کسه دیگه ای دوست بشی!
میگم یعنی تا آخر عمر تنها بمونم؟
میگی نه ازدواج بکن
اما دوست نشو
من اولین و آخرین دوست پسرت باقی می مونم
قول؟
قول چکاوک
قول مردونه
بی رحمه نمی خوام نباشه
نمی خوام ازدواج کنم
نمی خوام با کسه دیگه ای دوست بشم
حتی اگه نباشه!
اینارو خودشم میدونه
اما باز ازین قولها ازم میگیره!
بشینه تو قلب خستم
چه دیدی خدارو شاید
بشی مال من همیشه
میریزه
میمیره
دلم آروم نمی گیره.........!
رفتنی شدی؟
من دلم میگیره!
میگه:
دلت نگیره
بلاخره آخره ماجرا جداییه دیگه!
بنظر شما
دیو سیاه قصه ها بلاخره تویه کدوم شب میمیره؟
این شصت هزار بار
دوست دارم.دوست دارم.
دوست دارم.دوست دارم.
دوست دارم.دوست دارم.
دوست دارم.دوست دارم.
دوست دارم.دوست دارم.
دوست دارم.دوست دارم.
دوست دارم.دوست دارم.
دوست دارم.دوست دارم.
از چشمام نمی خونی؟؟
می خوای حرف حرف خودت باشه؟
خوب منم گفتم چشم!
ولی هرچی
بیشتر حرفتو گوش می کنم
بیشتر گیر میدی
بدتر میشی
عزیزه دلم
انقدر زور نگو!
دلامون همینکه با هم حرف می زنیم
به هم نزدیک میشن
دیگه لازم نیست.........!
اونطوری اخمالو نشو دیگه
دلم میگیره!
این روزها مهمونتم
هستی و من ندیدمت
از چشم من دوری ولی
من با دلم میبینمت
این روزها عاشقترم
خط روی دنیا میکشم
نزدیکتر میشی بهم
هرچی که تنها تر میشم
برم که الان آویزون شده
-نخیر آویزون نشده
چرا آویزون شده
دروغ نگو
انگار یادمون رفته قراره چه بلایی
سرمون بیاد!
هیچکدوممون حرفی ازش نمی زنیم!
بی خیال غصه شدیم!
غصه هامونو سپردیم دست خدا
و خودمون بی خیالیم!
اندفعه خدا می خواد غصه هامونو تنهایی بخوره!
خداجون چقدر مهربونی
دوست دارم
خیلی زیاد!
خیلی خیلی زیاد!
آسمون از سنگ شده
لعنت به این تنهایی
دلم برات تنگ شده
روزهای دوری
میدونی شده چندتا؟
۲۸ روز
وای
چقدر زیاد
دلم داره می ترکه!
دلم از همه چی خسته بشه...
نزار بدون تو
چشمهای باز من بسته بشه..
نزار صدای قلبی که
داره واسه تو می زنه
با رفتن تو کم بشه
آروم و آهسته بشه...
میترسم
ازین محبتهات میترسم!
تو که خیلی بد اخلاق بودی؟
ازین تعریف و تمجیدات میترسم
از این وضع ناراحت نیستما
خوشحالم
اما چون دلیلشو نمی دونم!
یه کوچولو می ترسم!
خدا کنه مهربونیات فقط از رو دوست داشتن باشه
همین و بس!
-مگه من غریبه نبودم
-چرا زنگ زدی؟
خوب چرا دیروز نیومدی
که تمومه این حرفو
حدیثها تموم بشن؟
-تمیتونم رویا نمیتونم!
-سرم شلوغه!
-می فهمی؟
تو چی؟تو می فهمی دلم
برات تنگ شده یعنی چی؟
-قربون دلت برم
-بخدا اگه بشه بیام
-قبل اینکه تو بهم بگی میام
-تورو خدا بحث نکنیم آشتی باشه؟
باشه عزیزم
آشتیه آشتی
اصلا از قبلم آشتی تر
تمام فعلهایم ماضی می شود
ماضی بعید!
ماضی خیلی خیلی بعید!
کمی نزدیکتر بشین!
دلم برای یک حال ساده تنگ شده است!
نبند دیوانه می شم!
اگر خودم را در چشمانت نبینم
دیوانه می شوم!
دلتنگ چشمان تو نمی شوم!
دلتنگ خودم میشوم!
من با خیالتم خوشم!
چکاوک
عین اون شبی که داشتی
برام میخوندی و چشمات پر بود
از یه حس قشنگ!
لبخند معصومت
دنیای آرومت
خورشید تو چشمات
قدرشو میدونم
موهای خرماییت
دستای مردادیت
شهریوره لبهات
قدرشو میدونم..
خورشیدم خانومم من با تو آرومم
دنیامی رویامی دستات و می بوسم
زیبایی
محجوبی
مغروری
جذابی
چشمات و میبندی
با لبخند می خوابی
تا وقتی اینجایی
این خونه پابرجاست
ما باهم خوشبختیم
دنیای ما زیباست..........
واقعا بنظرت دنیای ما زیباست
یا فقط داشتی کلمات خوانندرو تکرار می کردی؟
چطوری بهت یادآوری کنم که
قرآن بخونی؟
چطوری بخوابم وقتی قراره بهم
شبخیرم نگی!؟
عجب کاری کردما
اینطوری که
بیشتر خودم تحت فشارم!
دستانت را "ها" می کنم
تا بفهمی
چه آتشی در وجودم هست!
چکاوک من قبل از بدنیا آمدنت هم عاشقت بودم!
از اون موقع ای که گفتم
زنگ نزن
زنگ نزد!
منم زنگ نزدم!
ببخشید عزیزم!
اگه نمیگذاشتمت تحت فشار!
شاید تا بعد از ماه رمضون نمیدیدمت!
ببخش عزیزم!
اینکارا تقصیره دلمه!
ببخش عشق من!
ببینمت از دلت در میارم!
شاید با تو باشم..
شاید با نگاهت
ازین غم رها شم..
خدارو چه دیدی
تو شاید بمونی
شاید غصه هامو
تو چشمام بخونی.....
فرداام که نمی اد
شنبه بیا عشق من!
دارم عین آب خوردن روزهارو از دست میدم!
دارم تو دلتنگی هلاک میشم!
دارم تو دلتنگیه چشمات هلاک میشم!
بیا
خواهش میکنم!
ولی می خوام تو این روزای آخر
سیر ببینمش
ولی اون همش میگه درگیرم!
بخدا نمی خوام دلشو بشکنم!
ولی خوب نمی خوام انقدر ازم دور باشه!
الان که بیرونه زندانه باید پیشم باشه..
بداخلاقیامو ببخش چکاوک!
من فقط می خوام لحظه هارو از دست ندم!
همین عزیزم!